روبی این زبون دوست‌داشتنی، این دوست نازنین!

قبلا براتون از دنیای لاراول گفتم. ولی باید قبول کنم که لاراول بیشتر برای من ابزار کاره تا تفریح! گرچه موقع کار با لاراول حسابی لذت می‌برم و طوری که برام کم از تفریح نداره. ولی اگه بخوام صادق باشم باید اعتراف کنم به لاراول بیشتر به چشم ابزار کاری که دوستش دارم نگاه می‌کنم تا تفریح. تو آخر سفرنامه‌م یه دنیای لاراول آرزو کرده بودم که زودتر قسمت بشه و سری به دیار نود دات جی اس (Node.JS) بزنم! اما به نظرم نود هم برای من بیشتر از تفریح، رنگ و بوی یه ابزار خوب رو داره. حالا بماند که خود جاوااسکریپت به صورت مادرزادی یخورده بدقلق و بداخلاقه! در هر صورت، برای خودم به دنبال یه تفریح بودم، یه تفریح درست و حسابی، یه تفریح که برام مثل داستان خوندن و داستان نوشتن باشه، برام مثل نجوم و مشاهده صورت‌های فلکی باشه. یه چیزی که بیشتر از اینکه برام ابزار باشه، دوست و رفیقم باشه. خوب پس دل به دریا زدم و به جای رفتن به صحرا و ملاقات نود، ترجیح دادم برم سمت یه جای خوش آب و هوا و ملاقات یه رفیق باحال!

سوال پیش میاد، آمیرزا اون جای خوش آب و هوا کجاست؟ اون رفیق باحال کیه؟

دلتون رو پر بدید سمت جزایز ژاپن، و ملاقات کنین با روبی، روبیِ عزیز!

(بیشتر…)

بیشتر بخوانید

کدایگنایتر یا لاراول؟ (یا به قول فرنگی­ها Laravel‌ vs CI)

 

پیش‌نوشت: این نوشته یه نوشته ی تخصصی نیست، فقط نظر شخصی خودمه.

 

من مدتی با کدایگنایتر رفیق گرمابه و گلستان بودم و روزهای زیادی رو باهاش سر کردم و به نوعی میشه گفت که یار غارم بود! البته نه اینکه الان نباشه! چون هنوز هم که هنوزه بعضی از کارهام رو با اون انجام میدم. خلاصه ارادتمند درست و حسابی حضرت کدایگنایتر بودم و اعتقاد و اعتماد راسخی بهش داشتم. اما از خدا که پنهون نیست، از شما چه پنهون، همیشه دلم میخواست گذری به لاراول هم داشته باشم، از بس که هی به هی آدم‌های درست و درمون راجع بهش مطلب مینوشتن و از حُسن و جمالش داد سخن می‌دادن!

القصه، بعد از مدت‌ها تصمیم گرفتم تا سفری به دنیای لاراول داشته باشم و اگه بشه با اون هم طرح دوستی بریزم. خلاصه کوله بارم رو بستم، چوب دستی سفر رو برداشتم و به سمت دنیای لاراول حرکت کردم: می‌رود راه پیوسته تا آن سو، از دری کو شد رهش آغار، می‌رود او تا کجا تا کو، من روان با او کنم آواز…!!!

(بیشتر…)

بیشتر بخوانید